ابعاد

ابعاد اشیا همیشه در نسبتی که با ما برقرار می کنند معنی پیدا می کند، مورچه کوچک است چون از ما کوچک تر است و برعکس آن فیل.

حالا شما فرض کنید از این دشت وسیع و کوه های در پس زمینه، بدون حضور درختان عکاسی می کردم آنگاه عظمت کوه ها بسیار تخفیف پیدا می کرد.
تنها به واسطه حضور این درختان و نسبتی که ما با آن ها برقرار می کنیم است که می توانیم عظمت کوه های پشتی را درک کرد.
همیشه یک نمادی که بتوان با آن ابعاد را تشخیص داد در چنین تصاویری پیش از زوم کردن ( Zoom ) بر روی موضوع لازم است.

رنگ

اما در مورد رنگ عکس باید بگویم از دست کاری عکس ها نباید ترسید چرا که مثلا در این عکس همین رنگ سبز وارد شده به تصویر و همراهی آن با زردی زمین در خط افق و رنگ قهوه ای زمین پایین تصویر است که برای ما فضایی خیالی و غریب را در تصویر می سازد و به مخاطب اجازه می دهد درون عکس داستان خودش را بسازد.
مخاطب شما می تواند برای خودش در چنین محیطی جایی پیدا کند و نقشی طراحی کند، تا قصه اش شخصی تر شود تا با عکس ما احساس غریبگی نکند.

اما باید مراقب باشیم ورود رنگها در چرخش رنگی اختلالی ایجاد نکند بلکه کمک حال آن باشد و این مهم ترین نکته است.
مورد دوم را می توانید در توضیحاتی که برای این موضوع در نوشته های پیشین به صورت مفصل تری شرح دادم پی گیری کنید.

قطعا پیشنهاد اصلی من به شما این است که کتابهای بسیار خوبی که در مورد مبحث رنگ در هنرهای تجسمی موجود است را مطالعه کنید برای مثال کتاب رنگ در عکاسی اثر هارالد مانته و یا کتاب هنر رنگ اثر یوهانس ایتن و همچنین کتاب عالی همنشینی رنگ ها اثر پروفسور هیداکی شی جی وا.